
راگنار لوثبروک
اولین پادشاه
راگنار لوتبروک پسر سیگورد پادشاه سوئد و برادر گوتفرید پادشاه دانمارک بود. این نام مستعار به این دلیل است که راگنار از شلوار چرمی ساخته شده توسط همسرش لاگرتا استفاده می کرد و آن را خوش شانس می دانست. راگنار از دوران جوانی در بسیاری از مبارزات جنگی شرکت کرد و اقتدار "پادشاه دریا" بزرگ را به دست آورد. او یک ماجراجوی کلاسیک وایکینگ بود. او که یک مرد اصیل بود، همه چیز را به دست آورد - به لطف مهارت های نظامی و شجاعت شخصی. راگنار که در مبارزات جنگی ثروت هنگفتی به دست آورد، پادشاهی خود را جمع آوری کرد و بخشی از سرزمین های دانمارک و سوئد را تحت کنترل خود درآورد. با این حال، او در قلب یک دزد باقی ماند.
پادشاه سامی
پادشاه فنلاند
پادشاه سامی، افسانه ها، می تواند با خرس ها (Karhu) صحبت کند. پادشاه سامی دشمنان آنها را غافلگیر کرد و حتی زمانی که آنها نمی ترسیدند حملات حروف اول برای دشمنان آنها کافی بود.
فرهنگ پادشاه سامی هر دوی اینها را نفی میکند زیرا آنها وایکینگها را میشناسند و از سرزمینهای خشنتر آمدهاند، نه تنها این، بلکه آنها یک قدرت زمینی هستند، نه یک قدرت دریایی، بنابراین اگر به درستی استفاده شوند، نیروهایشان به راحتی میتوانند جریان را علیه نیروهای وایکینگها تغییر دهند.
پادشاه سامی توانست در خشکی شکست ناپذیر باشد، اما نه در دریا، اما مردم سامی توانستند به صورت شاخه ای تجارت کنند و این به آنها این مزیت را داد که در سرزمین خود شکست ناپذیر باشند.
Gorm the Old
پادشاه دانمارک
Gorm the Old. او یک وایکینگ دانمارکی، عضو کمپین "ارتش بزرگ" بود که طی آن شهرت قابل توجهی به دست آورد. وایکینگ با منشأ غیر مشهور، که از طریق هوش و استعداد نظامی خود رشد کرده بود، مردی عمل گرا و محتاط بود. در نتیجه پادشاه شد و قدرت موروثی داد. نام مستعار "قدیمی" توسط مورخان مدرن به او داده شد تا از دیگر پادشاه انگلستان شرقی، گوتروم، متمایز شود.
Cnut بزرگ
پادشاه امپراتوری دریای شمال
کنات سوئینسون بزرگترین پادشاه وایکینگ در تاریخ که تقریباً تمام اسکاندیناوی را متحد کرد. کشورش در اوج قدرتش از امپراتوری مقدس روم کم نداشت. او همچنین گروهی از نجیبترین خانوادهها، بنیاد جوانمردی را ایجاد کرد. معمولاً از کنوت گریت به عنوان فرمانروای دانا و موفق انگلستان با وجود دو همسری و ظلم های مختلف یاد می شود. به احتمال زیاد این به این دلیل است که اطلاعات مربوط به آن زمان عمدتاً از منابع مکتوب نمایندگان کلیسا به دست آمده است که کنوت همیشه با آنها رابطه خوبی داشت.
سوئین فورک ریش
پادشاه دانمارک
سوئین فورکبیارد او اولین پادشاه وایکینگ بود که بر تاج و تخت بریتانیا نشست. آنجاست - به دلیل روش خاص کوتاه کردن ریش و سبیل - او نام مستعار خود را HARKBEARD گرفت. سون یک جنگجوی معمولی وایکینگ بود، او به مسیحیت تعمید داده شد، اگرچه سون با واقعیت غسل تعمید کاملاً رسمی رفتار می کرد، هنوز خدایان بت پرست را می پرستید و در لحظات حساس قربانی های سخاوتمندانه ای برای آنها می آورد.
سیگورد چشم مار
پادشاه دانمارک
سیگورد مار در چشم. سیگورد چهارمین پسر اسلاگ و راگنار بود. لقبی که او برای علامت خاصی در چشم (حلقه دور مردمک) دریافت کرد. این علامت اوروبوروس، مار اساطیری وایکینگ ها بود. او مورد علاقه راگنار بود. او که یک جنگجوی شجاع بود، به عنوان یک زمیندار کوشا و یک مرد خانواده خوب مشهور شد. او به همراه برادرانش انتقام پدرش را نیز گرفت. سیگورد در بازگشت از انگلستان با پادشاه ارنولف دعوا کرد و در یک درگیری داخلی کشته شد.
ویزبور
پادشاه اوپسالا
ویسبور یا ویسبور. ویسبور پس از پدرش وانلانده حکومت کرد. او با دختر آئودی ریچ ازدواج کرد و به او باج داد - سه یار بزرگ و یک سکه طلا. آنها دو پسر داشتند - گیسل و اندور. اما ویسبور او را ترک کرد و با زن دیگری ازدواج کرد و او با پسرانش نزد پدر بازگشت. ویسبور پسری به نام دومالده نیز داشت. نامادری دومالده به او گفت که بدبختی را تداعی کند. وقتی پسران ویسبور دوازده و سیزده ساله بودند، به دومالده آمدند و از مادرشان باج گرفتند. اما او حاضر به پرداخت نشد. بعد گفتند سکه طلای مادرشان مرگ بهترین مرد هم نوع اوست و به خانه رفتند. آنها دوباره رو به جادوگر کردند و از او خواستند که آن را بسازد تا پدرشان را بکشند. و هولدا جادوگر گفت که او نه تنها این کار را انجام خواهد داد، بلکه از این پس قتل یک خویشاوند همیشه در خانه ینگلینگ ها انجام خواهد شد. آن ها موافقند. سپس مردم را جمع کردند و شبانه خانه ویسبور را محاصره کردند و او را در خانه سوزاندند.
Sveigder
پادشاه سوئد
Sveigder یا Sveider. سویدر پس از پدرش فیولنر شروع به حکومت کرد. او عهد کرد که خانه خدایان و اودین قدیمی را پیدا کند. او به تنهایی به تمام دنیا سفر کرد. آن سفر پنج سال به طول انجامید. سپس به سوئد بازگشت و مدتی در خانه زندگی کرد. با زنی به نام وانا ازدواج کرد. پسر آنها وانلاند بود. سویدر دوباره به جستجوی خانه خدایان رفت. در شرق سوئد ملک بزرگی به نام «کنار سنگ» وجود دارد. یک سنگ به اندازه یک خانه وجود دارد. یک روز بعد از غروب آفتاب، هنگامی که سویدر از جشن به اتاق خواب خود می رفت، به سنگ نگاه کرد و کوتوله ای را دید که در کنار آن نشسته بود. سویدر و افرادش بسیار مست بودند. به سمت سنگ دویدند. کوتوله در آستانه در ایستاد و سویدر را صدا کرد و به او پیشنهاد داد که اگر میخواهد اودین را ملاقات کند، وارد شود. سوئگر وارد سنگ شد، فوراً بسته شد و سویدر هرگز از آن خارج نشد.
هارالد هاردرادا
پادشاه نروژ
هارالد سیگوردسون، او تندیس و خوش تیپ بود، با موهای بلوند، ریش و سبیل بلند. یکی از ابروهایش کمی بالاتر از دیگری بود. هارالد فرمانروایی قدرتمند و محکم بود که در ذهن قوی بود. همه می گفتند که هیچ حاکمی در کشورهای شمالی وجود ندارد که در منطقی بودن تصمیمات و خردمندانه توصیه های او با او برابری کند. او یک رزمنده بزرگ و شجاع بود. شاه از قدرت بالایی برخوردار بود و ماهرانهتر از سایر سلاحها استفاده میکرد. او یک سری پیروزی ها را مقابل دانمارکی ها و سوئدی ها به دست آورد. او از توسعه تجارت و صنایع دستی مراقبت کرد، اسلو را تأسیس کرد و سرانجام مسیحیت را در نروژ تأسیس کرد. او "آخرین وایکینگ" بود که زندگی اش شبیه یک رمان پرماجرا است. او پادشاه بسیار کارآمدی بود، اما اشتیاق به سفر قوی ترین او بود.
هارالد فرهیر
اولین پادشاه نروژ
او قدرتمندتر و قوی تر از همه، بسیار خوش تیپ، با ذهن عمیق، عاقل و شجاع بود. هارالد عهد کرد که موهایش را کوتاه نکند یا شانه نکند تا زمانی که مالکیت تمام نروژ را با مالیات و قدرت بر آن نگیرد. پس از پیروزی، هارالد خود را پادشاه نروژ یونایتد اعلام کرد، موهای خود را کوتاه کرد و نام مستعاری را که با آن به طور گسترده شناخته می شود - Fairhair دریافت کرد. اولین پادشاه اسکاندیناوی که می توان او را با پادشاهان اروپای غربی مقایسه کرد. بنابراین ، او یک سیستم مالیاتی تمام عیار را سازماندهی کرد که اتفاقاً باعث شد نروژی های ناراضی به طور گسترده به ایسلند فرار کنند.




.png)







.png)
_edit_119999509594710.png)
